خدمات قابل ارائه

لیلا نظری
لیلا نظری

تحلیل و طراحی سیستم‌های نرم‌افزاری

      • شناخت وضعیت موجود کسب و کار و ارائه گزارش
      • پیشنهاد وضعیت مطلوب در قالب مستندات، گزارشات و جلسات توضیحی
      • تهیه و ارائه اسناد تحلیل وضعیت مطلوب جهت ارائه به تیم پیاده‌ساز
      • تهیه و ارائه اسناد طراحی (تا سطح طراحی دیتابیس) وضعیت مطلوب جهت ارائه به تیم پیاده‌ساز
      • همراهی با تیم تست برای تست نتایج پیاده‌سازی شده و ارائه گزارشات تخصصی تست نرم‌افزار
      • راه‌اندازی نرم‌افزارهای مدیریت تسک Jira و آموزش بهره‌برداری به تیم‌های سازمان

تهیه اسناد پروژه

      • تهیه سند RFP
      • تهیه سند پروپوزال پروژه
      • تهیه اسناد شناخت وضعیت موجود و وضعیت مطلوب
      • تهیه طرح تجاری Business Plan (مستندات بعلاوه برآورد جریانات مالی پروژه)

آموزش شخصی و سازمانی

      • دوره تخصصی مدیریت محصول با محوریت کسب و کارهای حوزه پرداخت

تحقیق و توسعه 

      • تحقیق و توسعه در مراجع به روز داخلی و خارجی در حوزه مورد نظر کسب و کار و ارائه گزارشات کامل
      • انجام کار میدانی به صورت تهیه پرسش‌نامه، دریافت نظرات جامعه مخاطبین و ارائه گزارشات نتایج حاصل شده و انجام تحلیل‌های کسب و کاری بر روی نتایج
      • انجام کار میدانی به صورت مصاحبه تخصصی با فعالین موضوع و ارائه گزارشات نتایج حاصل شده و انجام تحلیل‌های کسب و کاری بر روی نتایج

راههای ارتباطی

ایمیل  Nazari.leilaa@gmail.com

لینکدین www.linkedin.com/in/leila-nazari

اینستاگرام leilanazari.ir@

 

چطور در موقع انجام کارهای تکراری و خسته‌کننده دوام بیاریم؟

طراحی محصول و فرار از کار روتین
طراحی محصول و فرار از کار روتین

در یکی از مقالات Harvard Business Review به موضوع بالا پرداخته شده و البته که من و شما هم حتما با اون برخورد کردیم و احتمالا راهکارهایی شخصی‌سازی شده هم برای خودمون ایجاد کردیم.

در زندگی شخصی فعالیت‌هایی وجود داره که راه فراری از اون‌ها نیست مثل ظرف شستن، مرتب کردن و نظم بخشیدن به وسایل یا مسواک زدن، به جز این در محیط کار هم این موضوع وجود داره، وظایف روتینی که به کار فکری کمی احتیاج داره مثل تایپ کردن یا وارد کردن حجم زیادی داده در نرم‌افزار یا انتظار برای گرفتن خروجی از یک برنامه اجرا شده و موضوعاتی شبیه این‌ها.

در این مقاله نویسنده براساس تحقیقی که بر روی ۲۰۰۰ شرکت کننده انجام داده متوجه شده که افراد کارهایی که درگیری فکری کمی نیاز دارد را پیش از اتمام اون و خیلی زودتر از موعد ترک می‌کنند و علتش رو در این می دونه که اساساً، ذهن به دنبال درگیر شدنه وقتی کارهایی را انجام میدیم که به توجه کمتری نسبت به توان ذهنی ما داره، خسته میشیم و این باعث ترک زودهنگام اون کارها میشه. اما اگر فعالیت دومی وجود داشته باشه که بتونیم همزمان با کار کم توجه در آن غوطه ور بشیم، می تونه اون توجه بیش از حدی که بهش احتیاج داریم رو ایجاد کنه و خستگی رو کم و استقامت موندن در انجام اون کار رو افزایش بده.

کار دوم می‌تونه گوش دادن به موسیقی یا پادکست یا دیدن فیلم و مستند یا حتی انجام یکسری حرکات ورزشی همزمان باشه.

حالا همین موضوع رو میشه در بحث طراحی محصول هم وارد کرد، اگر محصول شما به هر شکلی کاربر رو درگیر کاری زمانبر و یا روتین می‌کنه و یا به ارائه خدمتی تکراری (مثلا ارائه برنامه ورزشی روزانه) می‌پردازه توجه به این موضوع و همزمان کردن این دست کارها با کاری دیگه می‌تونه لحظات خوشایندتری رو برای مخاطب به همراه داشته باشه.

راهکار شما برای فرار از ترک زودهنگام کارهای روتین و خسته‌کننده چیه؟

 

مقاله اصلی: https://hbr.org/2022/04/research-how-to-power-through-boring-tasks

دردسرهای اکانتهای فیک

 

چند وقتیه که در توییتر، فردی با اکانت فیکی که برای یکی از بانکها ایجاد کرده شروع به درج پاسخ‌های نامتعارف به کامنت مشتریان دیگه و یا پست گذاشتن برای اون برند کرده، با توجه به اینکه بیشتر پلت‌فرمهای شبکه‌های اجتماعی خارجی هستند، تا اون برند متوجه ماجرا بشه و اقدامی برای بستن این دست اکانتها بکنه و همین‌طور اطلاع‌رسانی و دلداری از مشتریان آسیب دیده از این ماجرا داشته باشه، حتما از جانب چنین افرادی به برند آسیبهایی وارد میشه.
حالا سوال مهم اینه چه اقدامات پیش‌گیرانه و پساگرایانه‌ای از سمت برندها می‌تونه انجام بشه تا حد امکان از این موضوع درامان بمونند و یا کمتر آسیب ببینند؟
یکی از اقدامات پیش‌گیرانه‌ای که به ذهن میاد اینه که در همه‌ی شبکه‌های اجتماعی اکانت خودش رو ایجاد کرده باشه و پایش محیط رو روزانه انجام بده و علاوه بر اون با کلیه روش‌های ممکن (با هر اسپل قابل تصوری) اکانتهایی برای برندش ثبت و رزرو کنه تا توسط قابل استفاده برای سایرین نباشه.
از راهکارهای پساگرایانه هم می‌تونه اطلاع‌رسانی سریع و کامل به مشتریان وعموم و پاسخ به مشتریان آسیب دیده از این موضوع و همین‌طور پیگیری قانونی و اجرایی موضوع تا بسته شدن اکانت فیکه

و بد نیست این رو هم اضافه کنم، به عنوان یک مشتری یا شهروند (هرچند ناراضی) بعد ازدیدن یک جواب یا پست غیرعادی بهترین کار اینه که به صفحه اصلی اون اکانت بریم و از اصل یا فیک بودنش مطمئن بشیم و بعد راههایی که اون شبکه‌اجتماعی برای ثبت گزارش فراهم کرده رو انجام بدیم و اگر کمی وجدانی‌تر صحبت کنیم شاید بد نباشه اگر امکانش برامون فراهم باشه اون برند رو در جریان موضوع قرار بدیم

راهکار پیشنهادی شما چیه ؟

معنای شکست و پیروزی در استارتاپ و شرکت بزرگ!

 

یک پروژه در یک شرکت جا افتاده، قدیمی و بزرگ و یک استارتاپ تعریف میشه، هر کدوم از این دو نقاط قوت و نقاط ضعف خودشون رو دارن
نقاط قوت شرکتهایبزرگ در ابتدای راه می‌تونه زمان شروع، تطبیق، یادگیری و انجام رو کوتاهتر و رسیدن به موفقیت رو سریعتر کنه و اگر این اتفاق بیفته یعنی تا اینجا خوب عمل کرده اما نقاط ضعف این شرکتها می‌تونه اونها رو در همین نقطه خاموش کنه
استارتاپها به دلیل نقاط ضعفشون زمان شروع، تطبیق، یادگیری و پیشرفت رو در ابتدای کار کندتر سپری می‌کنند و براساس نقاط قوتشون به موفقیت هر چند دیرتر می‌رسند اما اگر به موفقیت برسند یعنی تا اینجا خوب عمل کردند
حالا از این جا به بعد مهم میشه، در مسیر موفقیت کدامیک جهش‌های سریعتر، نوآورانه‌تر وکاراتری را خواهد داشت؟
این نمونه رو بیاریم و در نمونه‌های ارائه دهنده خدمات بانکی و پرداختی سال و ماههای گذشته مپ کنیم، چه استارتاپهایی که ایده‌های خلاقانه و نمونه‌های اولیه موفقیت آمیز دادند اما جهش‌های بلند رو تجربه نکردند تا جایی که شرکتهای بزرگ و کُند به اونها رسیدند و حتی با اصلاح ساختار از اونها پیشی گرفتند
برعکس چه استارتاپهایی که بعد از گذران زمان نهفته‌ی شکستهای ریز و درشت به موفقیتهای چشم‌گیر و گام‌های بلندی در مسیر رسیدند و گوی موفقیت رو از خیل شرکتهای قدیمی و بزرگ ربودند
فضا برای هر دو گروه مهیاست اگر محدود به اسامی نباشیم و با استراتژی، به روز و موثر به سمت جلو حرکت کنیم
ما در این نمونه منظورمون شرکتهای بزرگی که به تعریف ایده (پروژه) یا انجام موفقیت آمیز فاز اول نرسیدند نیست … این نکته مهمیه

مدیریت و درونگرایی

یکی از کلیدی‌ترین نقش‌های مدیر محصول ایجاد ارتباطات مداوم با ذینفعان و تیم‌های مختلفه، حالا به این سوال فکر کنید که یک فرد درونگرا می‌تونه در نقش مدیر محصول موفق باشه؟ این سوالیه که به عنوان یک فرد متمایل به درونگرایی از خودم پرسیدم و می‌دونم چالش بسیاری از مدیران (محصول) دیگه هم می‌تونه باشه.

در تعریف من، درونگرا کسی است که قبل از نتیجه گیری یک موقعیت را عمیقاً تجزیه و تحلیل می‌کنه و دوست داره قبل از بیان هر نظری، افکاری ساختارمند داشته

و اما پاسخ، واقعیت اونه که پاسخ مشخصی به این سوال نمیشه داد، چون درون‌گراها (مثل برونگراها) ویژگیهای خاص دیگه‌ای دارند که می‌تونه اونها رو به یک مدیر موفق تبدیل کنه اگر از این ویژگیهای منحصر به فردشون به درستی بتونن استفاده کنن، البته این موضوع که فرد در کدوم نقطه از درونگرایی (به لحاظ شدت) قرار گرفته هم نکته مهمیه (تصویر رو ببینید)

خوب تجربه‌های من و همکارای شبیه من به این نتایج رسیده که:

اول اینکه به نقاط قوت خودتون به عنوان یک درونگرا آگاه باشید، نقاط قوتی مثل: حاضر در موقعیت ها بودن، خود شروع کننده بودن، تحلیلگر بودن، به دنبال ایجاد ارزش افزوده‌ بودن، دیدن آنچه دیگران کمتر به آن توجه می‌کنند و مدیریت زمان و انرژی.

حالا چطور از این نقاط قوت در جهت مدیریت موقعیت‌ها میشه استفاده کرد؟

  • جلسات خودتون را از قبل برنامه‌ریزی کنید
  • برنامه و اهداف روزانه داشته باشید
  • برای جلسات بزرگتر و در موضوعات حساستر دستور جلسه تعیین کنید
  • با توجه به اینکه تمایل به صحبتهای فی‌البداهه و یا غیر دقیق برای شما سخته، از ارائه‌ها برای کمک به نشون دادن کارهای بزرگی که انجام دادید استفاده کنید
  • فکرهاتون را با هم تیمی‌هاتون به اشتراک بذارید، این مسئله از ایجاد تلقی‌های منفی نسبت به شما جلوگیری می‌کنه
  • با توجه به علاقه شما به جزئی‌.گویی، با آگاهی سعی کنید حد میانه را (از کلی گویی و جزئی گویی) در نظر بگیرید
  • در هنگام بیان موضوعات به دیگران به جای تمرکز بر آن چه خودتان می‌پسندید به اینکه شنونده‌ها چه چیزی می‌پسندد تمرکزکنید
  • مهارتهای گوش دادن قطعا یکی از ابرقدرت های شماست! از اون به نفع خودتون استفاده کنید و کسی باشید که واقعاً در طول جلسات گوش میده. به غیر از آن، این مهارت کاملاً با نقش PM بودن مطابقت داره، چون شما اساساً در تمام روز به صحبت‌های تیم‌های مختلف، نگرانی‌ها و نیازهای آنها گوش می‌دید
  • از موضوع تحلیلگر و متفکر بودن به نفع خودتون به عنوان یک PM استفاده کنید، PM های کنجکاو معمولاً کسانی هستند که می تونن بیشترین ارزش را برای محصول ایجاد کنند. بنابراین، از این ویژگی برای پرسیدن سؤالاتی استفاده کنید که به طور طبیعی در ذهن شما ظاهر می شود

و در آخر اینکه، زمان آرومی رو برای خودتون در طول روز پیدا کنید، درونگراها قطعاً زمانی بهتر عمل می‌کنند که زمان و فضای خودشون رو برای تفکر در اختیار داشته باشن. در این زمان به کار، ایده ها و پروژه های خودتون فکر کنید. ساکت بودن برای شما بسیار مهمه چون باعث میشه ذهن شما دوباره ساختار خودش رو پیدا کنه

چارچوب دات

اصولا انسان موجود پیچیده‌ایست و طبقه‌بندی و دسته‌بندی انسان‌ها به اشکال
و انواع مختلف کار بسیار سختی است. اما درخصوص همکاری و انتخاب همکار به هر حال ناگزیر از انتخاب هستیم و براساس معیارهای زیادی که برای خودمان و شرکتمان داریم دست به انتخاب همکار و یا شرکتی جهت همکاری می‌زنیم
چارچوب دات (جدول زیر) و نتیجه‌گیری ستون آخر این چارچوب، ماحصل نظرات و تجربیات شخصی من است و حتما که می‌شود عوامل زیاد دیگری را هم در آن وارد کرد


زنهار از “نمی‌شودها” و مراقبت بابت “می‌تواند بشودها” و گرایش بسیار به سمت “می‌شودها”
این نکته تیز را هم باید بگویم قدم اول برای سنجش درست موقعیت همکاری، سنجش وضعیت خودمان در این چارچوب است، یعنی آگاهی از آن چه به واقع هستیم!!!!!!!

گاو قهوه‌ای با کلاه بنفش – استراتژی

محصولات
به دنیا میان، رشد می‌کنند و روزی پایان زندگیشون فرا میرسه
چیزی که به وفور در شرکتهای مختلف می‌بینم محصولاتی هستند که در روزها، ماهها و سالهای ابتدایی عمرشون از دست میرن، در بین محصولات مرحوم شده، بسیاری محصولات وجود داره که لیاقت زندگی طولانی‌تری رو داشتند (حتما الان به محصول از دست رفته در مسیر شغلیتون فکر می‌کنید) اما بنا به اشتباهات عموما غیرفنی عمرشون به دنیا نبوده.
میشه در چرخه تعریف و تولید و فروش و نگهداشت محصول به دنبال مقصران مرگهای زودهنگام پرداخت ( و پرداخته شده اما ما گویا تا خودمون تجربه نکنیم رضایت به مطالعه و دریافت آموزش نمی‌دیم)
یکی از عوامل مرگ و میر زودهنگام محصولات در هفته‌ها و ماهها آغازین حیاتشون تعریف نامناسب MVP یا حداقل محصول قابل ارائه هستش. جایی که ما محصولمون رو یک گاو قهوه‌ای می‌کنیم در جهانی پر از گاوهای قهوه‌ای که در بین گاوهای شیرده قوی بازار له میشه و یا گاو بنفشی تولید می‌کنیم که انگشت نمای گاوهای قهوه‌ای میشه و تلاشهامون برای جدی نشون دادن گاو بنفش جواب نمیده. ما عموما در این مسیر صفر و یک هستیم و کمتر به خلق گاوی قهوه‌ای با کلاهی بنفش فکر می‌کنیم. البته قبول دارم ممکن تولید گاو قهوه‌ای یا بنفش به تنهایی جواب داده باشه اما داریم از مرحومان این مسیر صحبت می‌کنیم اون هم بر بخشی از مسئله تمرکز کردیم که داریم رودمپ تولید محصول رو می‌چینیم.
مسیر شغلی من نشون داده در بازار فعلی تولید گاو قهوه‌ای (محصولی که ویژگیهای اصلیش به خوبی کار می‌کنه) با کلاهی بنفش (محصولی که یک یا چند ویژگی نوآور و بارز و متمایز داره) رویکرد قابل قبولی حداقل در مرحله MVP می‌تونه باشه. و البته که این یک استراتژی صد در صدی نیست و بیشتر جنبه تجربه شخصی داره.
بیشتر در این مورد فکر کنیم و صحبت کنیم

مدیر محصول و چالش دورکاری

چالش دورکاری مدیران محصول

در دوران دورکاری یکی از موضوعات چالش برانگیز و دغدغه‌های منابع انسانی گونه‌ی تیمی، دورکاری مدیران محصول است.
بسیاری از نقش‌های سازمانی و تیمی به خصوص تیم‌های نرم افزاری می‌توانند با دسترسی به ابزارهای مختلف مدیریت تسک و منابع، فعالیت کاری خود را به صورت دورکاری انجام دهند، گرچه هیچ نقشی را نمی‌توان به صورت کامل از مزایای کار تیمی حضوری جدا دانست اما برخی فعالیت‌ها نظیر برنامه‌نویسی را با درصد بالاتری می‌توان در قالب دورکاری گنجاند. در مقابل نقش‌هایی مثل مدیر محصول یا مالک محصول که اصولا ۳ وظیفه اصلی آن تعامل و تعلمل و تعامل با تیم های مختلف است را به سختی می توان در زمره نقش های دور کار تعریف کرد.
گرچه دورکاری چنین نقش هایی مستلزم فراهم آوردن ابزارهای مناسب برای برقراری تعاملات با حداقل اختلالات معنایی در تسکها است اما به نظر می‌رسد که این قضیه بیش از وابستگی به ابزار به تغییر ذهنیت تیمی بستگی دارد اما چطور؟
یک مدیر محصول می تواند به صورت دورکار فعالیت کند اگر:
–         در انتخاب و استفاده از تکنیک‌ها و ابزارها خلاقیت به خرج دهد و به دنبال ابزارهایی برای نزدیکی سبک کاری تیمی با نیازمندیها باشد.
–         تعاملات صوتی و تصویری با اعضا تیم را از طریق ابزارهای عرف بالا ببرد.
–         در ارائه تسکها در قالب پلت‌فرم‌های انتخابی به اعضا تیم دقت و جزئی نگری بیشتری به کار گیرد چرا که ارائه تسک در قالب صرفا نوشتاری به اندازه گفتگو و مکالمه قدرت انتقال ندارد.
–         افراد تیم و موقعیت‌های ویژه آنها را بشناسد و در مواقع لزوم آنها رو مورد همدلی و همراهی قرار دهد و در حد امکان جلسات حضوری را فراموش نکند به عبارتی حضور به صورت دوره‌ای در محل کار را در لیست فعالیت‌های خود و اعضا تیم‌اش قرار داده باشد.
–         از درگیری‌های غیر ضروری و چالش برانگیز میان اعضا آن هم به صورت غیرحضوری اجتناب کند.
و به نظر شخصی من دورکاری مدیران محصول قابل اجرا خواهد بود اگر شرکت، تیم و مدیرمحصول تلاش بیشتری برای تطبیق پذیری و هماهنگی انجام دهند!

Elephant in the room

Elephant in the room

فیل در اتاق اصطلاحی است که به مشکل یا ریسکی اشاره می‌کند که به صورت واضحی وجود دارد و همه از آن آگاه هستند اما هیچ کسی نمی‌خواهد در موردش صحبت کند. این اصلاح مختصر اما عمیق در تعاملات کاری، در همه سطوح دیده می‌شود، زمانی که افراد برای به خطر نیفتادن موقعیت کاریشان و یا جایگاه اجتماعی کاریشان ترجیح می‌دهند در مورد مشکل واضحی صحبت نکنند.

این مسئله به محیط کاری محدود نمی‌شود در تعاملات دوستی و خانوادگی و حتی تعاملات اجتماعی روزمره هم به وفور دیده می‌شود. اما اشکال کار کجاست؟ مسائل و ریسکهایی که می‌بایست به موقع مورد نقد و بررسی و تصمیم گیری قرار گرفته شود آنقدر با تاخیر بررسی مواجه می‌شود که فیل مسئله عصبانی شده و اتاق و بعضا افراد مطلع را در زیر پاهای سنگین خود له می‌کند.

فضایی در کار و فضایی در دوستی (و ایده‌آل فضایی در جامعه) نیاز است تا فیل‌ها اجازه ورود و یا ماندگاری نداشته باشند.