معنای شکست و پیروزی در استارتاپ و شرکت بزرگ!

 

یک پروژه در یک شرکت جا افتاده، قدیمی و بزرگ و یک استارتاپ تعریف میشه، هر کدوم از این دو نقاط قوت و نقاط ضعف خودشون رو دارن
نقاط قوت شرکتهایبزرگ در ابتدای راه می‌تونه زمان شروع، تطبیق، یادگیری و انجام رو کوتاهتر و رسیدن به موفقیت رو سریعتر کنه و اگر این اتفاق بیفته یعنی تا اینجا خوب عمل کرده اما نقاط ضعف این شرکتها می‌تونه اونها رو در همین نقطه خاموش کنه
استارتاپها به دلیل نقاط ضعفشون زمان شروع، تطبیق، یادگیری و پیشرفت رو در ابتدای کار کندتر سپری می‌کنند و براساس نقاط قوتشون به موفقیت هر چند دیرتر می‌رسند اما اگر به موفقیت برسند یعنی تا اینجا خوب عمل کردند
حالا از این جا به بعد مهم میشه، در مسیر موفقیت کدامیک جهش‌های سریعتر، نوآورانه‌تر وکاراتری را خواهد داشت؟
این نمونه رو بیاریم و در نمونه‌های ارائه دهنده خدمات بانکی و پرداختی سال و ماههای گذشته مپ کنیم، چه استارتاپهایی که ایده‌های خلاقانه و نمونه‌های اولیه موفقیت آمیز دادند اما جهش‌های بلند رو تجربه نکردند تا جایی که شرکتهای بزرگ و کُند به اونها رسیدند و حتی با اصلاح ساختار از اونها پیشی گرفتند
برعکس چه استارتاپهایی که بعد از گذران زمان نهفته‌ی شکستهای ریز و درشت به موفقیتهای چشم‌گیر و گام‌های بلندی در مسیر رسیدند و گوی موفقیت رو از خیل شرکتهای قدیمی و بزرگ ربودند
فضا برای هر دو گروه مهیاست اگر محدود به اسامی نباشیم و با استراتژی، به روز و موثر به سمت جلو حرکت کنیم
ما در این نمونه منظورمون شرکتهای بزرگی که به تعریف ایده (پروژه) یا انجام موفقیت آمیز فاز اول نرسیدند نیست … این نکته مهمیه

۱۰ تجربه و یادآوری کاری من

پایان سال ۹۹ نزدیکه و دوست دارم برای یادآوری خودم هم که شده ۱۰ تیتر اصلی از تجربه‌های کاری ۱۰ ساله‌ام رو بنویسم، این ۱۰ تیتر حقیقتا می‌تونه به چندین ده تیتر هم تبدیل بشه ولی در مجال فعلی به همین تعداد بسنده می‌کنم:

۱- پیش از ورود به هر کاری (و هر شرکتی) هدف و یا هدفهای چندماهه، یکساله و چندساله خودم رو مشخص کنم و متمرکز در جهت اون اهداف حرکت کنم.

۲- اصل اول در هر کاری خود کار هست یعنی به درستترین حالتی که بتونم کار رو انجام بدم.

۳- اصل دوم در هر کاری ایجاد ارتباطات مناسب کاری هست چه با همکاران، چه با فعالین حوزه کاری در سایر شرکتها و چه حتی رقبا.

۴- برقراری بالانس مناسب بین گزینه‌های ۲ و ۳ اصل لازمیست که جزو سخت‌ترینهاست.

۵- به صورت مداوم در حال یادگیری باشم، چه از راه شنونده بودن چه از راه مطالعه و چه از راه تجربه، بنابراین خیلی مهم که در معرض آدمهای مناسب، نوشته‌های مناسب و تجربه‌های مناسب قرار بگیرم.

۶- تعادل بین زندگی شخصی و زندگی کاری در طولانی مدت چیزیه که اگه رعایتش نکنی از یه جایی به بعد حسهای منفی سنگین و عمیقی رو برات میاره و بعضا جای جبران برات نمیذاره پس تعادل رو فراموش نکن به هر شکلی که شده.

۷- در مورد خواسته‌هات شفاف و روشن و به موقع صحبت کن و خواسته‌های دیگران رو هم تلاش کن به همین شکل بشنوی، گفتگو کلید حل بسیاری از مشکلات.

۸- از یه جایی به بعد موضوع برندسازی شخصی رو جدی بگیر مواظب باش دیر نشه.

۹- در سبد تصمیم گیریت تعداد مناسبی تصمیمات پرریسک، کم ریسک و محافظه‌کارانه رو داشته باش.

۱۰- یک اصل اختصاصی ویژه برای همجنسانم اینه که درست هست مسئوولیتهای غیرکاری که خانمها دارن و فرهنگ جامعه‌ای که در اون زندگی می‌کنیم موانع طبیعی رشد ماست اما حقیقتا ما خانمها برای رشد و پیشرفت و اعتمادسازی به یک ثبات فکری و رفتاری در مسیر کاریمون احتیاج داریم و دوست دارم روی این موضوع متمرکزتر باشم و باشیم.