حداقل محصول دوست داشتنی MLP

ام-پی- وی یا حداقل محصول قابل ارائه به مشتری، به دلیل آن‌ که صرفا بر ویژگیهای اصلی محصول تمرکز می‌کند، به سرعت توسعه یافته و با هزینه کمی وارد بازار می‌شود، این تعریفی بوده که در سالهای گذشته کارکرد خوبی داشته است. اما حالا چطور؟ آیا باز هم این تعریف به همان خوبی کار می‌کند؟

این روزها توقع مشتریان از محصولات فراتر از رفع نیاز است. مشتریان به دنبال بهترین کیفیت و به دست آوردن حس خوبِ استفاده از محصولاتند.

موضوع را با یک مثال خودمانی‌تر می‌توان نشان داد، فرض کنید به منزل دوستتان رفته‌اید و از شما می‌پرسد چای میل داری؟ شما می‌گویید بله. او برای شما یک فنجان چای سیاه جوشیده می‌آورد! آیا این همان چیزی است که شما خواسته بودید؟ آیا چای نیست؟ هست. آیا گرم نیست و کافئین احتمالی شما را تامین نمی‌کند؟ می‌کند. پس مشکل کجاست؟ خوشحال نیستید و لذت نمی‌برید انتظار شما یک چای خوش‌رنگ و خوش‌بو و تازه‌دم بوده است.

چه باید کرد؟

زمانی که تصمیم گرفتید نسخه ام-وی-پی را روانه بازار کنید مطمئن شوید نیازهای کاربران را به خوبی شناخته‌اید مثلا در مورد دلپذیر بودن طراحی محصول، ایجاد حس مبتکرانه و یا سهولت و راحت تر کردن دغدغه‌های قبلی او مطمئن شوید. ایجاد حس دلپذیری در محصول آن را از سایر رقبا متمایز می‌کند و این چیزییست که در دنیای رقابتی به آن نیاز دارید.

قدم‌های تولید یک محصول دوست داشتنی چیست؟

گام ۱: بر چرایی محصول تمرکز کنید، یعنی پیش از افزودن ویژگیهای دوست داشتنی بودن باید مفید بودن و رفع کننده مشکل بودن را در مرکز توجهتان داشته باشد.

گام ۲: تیم خود را برای رسیدن به یک محصول دوست داشتنی آماده کنید، این مسیریست که همه اعضا تیم باید با عشق در آن قدم بگذارند و فلسفه آن را درک کرده و باور داشته باشند.

گام۳: چابک بمانید، ویژگی “حداقل” در ام-وی-پی و ام-ال-پی را ندیده نگیرید، هدف این است که در عین افزودن چاشنی‌های دوست داشتنی به محصول، از چابکی دور نشویم. این گام یکی از سخت‌ترین بخش هاست، چرا که مرز باریکی بین اینکه چه ویژگی را و با چه دقتی باید در محصول قرار بدهیم یا نه وجود دارد، تا هم بتوانیم هزینه‌ها را کنترل و هم زمان را مدیریت کرده باشیم.

گام ۴: حلقه‌های بازخوردی از مشتریانتان ایجاد کنید تا به سرعت نظرات و احوالات مشتریان را جمع آوری کنید و به سرعت دست به اصلاحات لازم در محصول بزنید.

حداقل محصول دوست داشتنی، حداقل نیاز مشتریان این روزهاست

 

 

گاو قهوه‌ای با کلاه بنفش – استراتژی

محصولات
به دنیا میان، رشد می‌کنند و روزی پایان زندگیشون فرا میرسه
چیزی که به وفور در شرکتهای مختلف می‌بینم محصولاتی هستند که در روزها، ماهها و سالهای ابتدایی عمرشون از دست میرن، در بین محصولات مرحوم شده، بسیاری محصولات وجود داره که لیاقت زندگی طولانی‌تری رو داشتند (حتما الان به محصول از دست رفته در مسیر شغلیتون فکر می‌کنید) اما بنا به اشتباهات عموما غیرفنی عمرشون به دنیا نبوده.
میشه در چرخه تعریف و تولید و فروش و نگهداشت محصول به دنبال مقصران مرگهای زودهنگام پرداخت ( و پرداخته شده اما ما گویا تا خودمون تجربه نکنیم رضایت به مطالعه و دریافت آموزش نمی‌دیم)
یکی از عوامل مرگ و میر زودهنگام محصولات در هفته‌ها و ماهها آغازین حیاتشون تعریف نامناسب MVP یا حداقل محصول قابل ارائه هستش. جایی که ما محصولمون رو یک گاو قهوه‌ای می‌کنیم در جهانی پر از گاوهای قهوه‌ای که در بین گاوهای شیرده قوی بازار له میشه و یا گاو بنفشی تولید می‌کنیم که انگشت نمای گاوهای قهوه‌ای میشه و تلاشهامون برای جدی نشون دادن گاو بنفش جواب نمیده. ما عموما در این مسیر صفر و یک هستیم و کمتر به خلق گاوی قهوه‌ای با کلاهی بنفش فکر می‌کنیم. البته قبول دارم ممکن تولید گاو قهوه‌ای یا بنفش به تنهایی جواب داده باشه اما داریم از مرحومان این مسیر صحبت می‌کنیم اون هم بر بخشی از مسئله تمرکز کردیم که داریم رودمپ تولید محصول رو می‌چینیم.
مسیر شغلی من نشون داده در بازار فعلی تولید گاو قهوه‌ای (محصولی که ویژگیهای اصلیش به خوبی کار می‌کنه) با کلاهی بنفش (محصولی که یک یا چند ویژگی نوآور و بارز و متمایز داره) رویکرد قابل قبولی حداقل در مرحله MVP می‌تونه باشه. و البته که این یک استراتژی صد در صدی نیست و بیشتر جنبه تجربه شخصی داره.
بیشتر در این مورد فکر کنیم و صحبت کنیم