اکوسیستم‌های برتر دنیا_ رتبه ۷ چین

در ادامه پستهای قبلی قصد دارم در این پست به بررسی یکی دیگر از اکوسیستمهای برتر استارتاپی دنیا یعنی چین بپردازم.

چین رتبه ۷ اکوسیستم‌های استارتاپی دنیا را در سال ۲۰۲۱ به خود اختصاص داده است و این یعنی بالاترین رتبه در آسیا و اقیانوسیه. چین از نظر فناوری حمل و نقل رتبه سوم جهانی را دارد، جایی که پکن و شانگهای به ترتیب مقام های ۲ و ۳ را در سراسر جهان به خود اختصاص داده اند و تنها سان فرانسیسکو از آنها پیشی گرفته است همچنین از نظر فناوری آموزش رتبه ششم و در صنعت سخت افزار و اینترنت اشیاء نیز رتبه دوم جهانی را دراست.

گذار چین از یک کشور در حال توسعه با فناوری پایین به یک قدرت فناوری پیشرفته، برای هر کشوری با آرمانهای مشابه الهام بخش است.

دولت، توسعه فناوری را به عنوان یک هدف استراتژیک در اولویت قرار داده است، زیرا این کشور سرمایه گذاری ها و تلاش های گسترده ای را برای تبدیل شدن به یک رهبر جهانی با تکنولوژی روز انجام می‌دهد.

اکوسیستم های چینی توانستند به رشد چشمگیری دست یابند و فاصله خود را با سایر اکوسیستم های استارتاپی پیشرو در جهان از بین ببرند. وضعیت ژئوپلیتیک و علاقه مقامات محلی برای محدود کردن دسترسی به داده ها همچنان باعث ایجاد محدودیتهایی می شود ، که به احتمال زیاد باعث جدایی کامل بین اکوسیستم چین و بیشتر جهان می گردد.

در چندسال گذشته شرکتهای چینی مانند علی‌بابا، شیائومی، هواوی و تنسنت پیشتاز جهانی بودند یا برنامه TikTok برنامه‌ای محبوب B2C محسوب میشد که جهان را تحت تاثیر خود قرار داده بود اما این روند پیشرو تغییر کرده است و تیک‌تاک مجبور به تغییر مالکیت در آمریکا شد و یا استفاده از Clubhouse در چین ممنوع شد، چین در مقایسه با دیگر مراکز فناوری جهانی در برخی زمینه‌ها عقب مانده است.

برجسته‌ترین استارتاپ تک‌شاخ چین بر اتوماسیون و هوش مصنوعی متمرکز شده است. همچنین چین با ایجاد یوان دیجیتال از ارزهای رمزنگاری شده نیز استقبال کرده و با راه‌اندازی اولین ارزدیجیتالی که توسط بانک مرکزی چین پذیرفته شده است جهان را رهبری خواهد کرد.

با توجه به اندازه برجسته بازار داخلی و ملی چین بیشتر کارآفرینان چینی بر بازار داخلی متمرکز شده‌اند ولی برای انجام رقابت بین‌المللی به خصوص با آمریکا نیازمند بازشدن محدودیتهای اینترنت و کاهش تنشهای ژئوپلیتیکی آن خواهد بود.

منبع:    startupblink.com

استارتاپهای قابل توجه چین عبارتند از:

Bytedance(Unicorn)

یک شرکت فناوری است که طیف وسیعی از پلتفرم های محتوا را اجرا می‌کند که به مردم سراسر جهان اطلاع‌رسانی و آموزش می‌دهد ، آنها را سرگرم می‌کند و موجب الهام بخشی آنها می‌شود.

WeRide (Unicorn)

حمل و نقل با ماشینهای کاملا خودران است.

Webull(Unicorn)

یک پلت فرم تجاری الکترونیکی است که از طریق موبایل و کامپیوترهای شخصی قابل دسترسی است.

 

اکوسیستم‌های برتر دنیا_ رتبه ۸ سوئیس

در ادامه پستهای قبلی قصد دارم در این پست به بررسی یکی دیگر از اکوسیستمهای برتر استارتاپی دنیا یعنی سوئیس بپردازم.

سوئیس برای چهارمین سال متوالی در رتبه هشتم قرار گرفته است که نشان از توان بالای نوآوری مداوم این کشور دارد.

سوئیس در نوآوری‌های حوزه سخت افزار و اینترنت اشیا جایگاه چهارم در دنیا و همین طور نرم افزار و داده جایگاه پنجم دنیا را داراست.

اگرچه کشور سوئیس تصویری از یک کشور نظام یافته را ارائه کرده است اما در عین حال یکی از مزایای اصلی آن گشودگی نسبی نهادهای نظارتی و تصمیم گیرنده در برابر تغییرات است این امر به وضوح در ظهور یکی از قویترین اکوسیستم‌های بلاکچین جهان در آن نمود پیدا کرده است چنان که در Zug دفاتر اتریوم قرار دارد.

علاوه بر حوزه فین‌تک، سوئیس عملکرد بسیار بالایی در علوم زیستی دارد، چندین شرکت دارویی جهانی مثل Novartis در آن قرار دارد.

بخش دولتی سوئیس بر ارتقای کارآفرینی و ایجاد نگرش مثبت نسبت به استارتاپها متمرکز شده است و این کشور دارای زیرساختهای فیزکی، تجاری و حرفه‌ای قوی برای حمایت از کارآفرینی است.

استارتاپهای قابل توجه سوئیس عبارتند از:

Nexthink(Unicorn)

نرم افزار مدیریت تجربه  کارکنان دیجیتالی است.

Roivant Sciences(Unicorn)

یک شرکت توسعه فناوری پزشکی است که در زمینه داروها و فناوری های نوآورانه تخصص دارد.

MindMaze(Unicorn)

با همکاری شرکتهای مراقبتهای پزشکی و سرگرمی برای تعمیق تعامل انسان و ماشین فعالیت می‌کند.

 

منبع:    startupblink.com

اکوسیستم‌های برتر دنیا_ رتبه ۹ استرالیا

در ادامه پستهای قبلی قصد دارم در این پست به بررسی یکی دیگر از اکوسیستمهای برتر استارتاپی دنیا یعنی استرالیا بپردازم.

استرالیا در سال ۲۰۲۱ با دو پله سقوط نسبت به سال قبل جایگاه نهم را به خود اختصاص داده است، دو اکوسیستم پیشرو در استرالیا سیدنی و ملبورن است و این دو با اختلاف کمی رتبه‌های مشابهی را بدست آوردند: سیدنی ۳۶ و ملبورن ۳۹.

استرالیا اکوسیستم‌های استارتاپی دیگری را هم دارد مثل Brisbane، Perth و Adelaide که همگی دارای رتبه‌های جهانی زیر ۲۰۰ هستند.

قویترین صنایع این کشور تجارت الکترونیک و فناوریهای خرده‌فروشی است و در این حوزه‌ها رتبه سوم جهانی را داراست استارتاپهای با عملکرد فوق‌العاده در این اکوسیستم بیشتر در تکنولوژیهای انرژی و محیط فعال هستند.

اکوسیستم استارتاپی استرالیا قوی است و از معروفترین استارتاپهای آن می‌توان از Canva و Atlassian نام برد با این وجود یک اکوسیستم جوان است که برای رقابت با سایر کشورها به استارتاپهای الهام بخش بیشتری برای توسعه جهانی نیاز دارد. دولت استرالیا به خوبی از استارتاپها حمایت می‌کند و یکی از مهمترین رویکردها در این کشور مشارکت مستقیم دانشگاهها در توسعه اکوسیستم است.

یکی از موانع مهم پیشروی رشد برای استارتاپهای این اکوسیستم تفاوت زمانی با آمریکا و اروپا است که چالشهایی را برای مشارکت تیمهای فروش و پشتیبانی و سایر تیم‌ها فراهم کرده است.

استارتاپهای قابل توجه استرالیا عبارتند از:

Canva(Unicorn)

یک ابزار طراحی گرافیکی بر بستر وب‌سایت و اپلیکیشن است.

Stan

یک شرکت پخش برای نمایش فیلم و برنامه‌های تلویزیونی به صورت نامحدود است.

ClipChamp

این استارتاپ یک ابزار پردازش ویدیویی دیجیتال منحصر به فرد ارائه می‌دهد.

منبع:    startupblink.com

اکوسیستم‌های برتر دنیا_ رتبه ۱۰ سنگاپور

اکوسیستم استارتاپی برتر
سنگاپور

در یک سلسله مطلب می‌خوام به بررسی اکوسیستمهای برتر استارتاپی دنیا بپردازم، برای شروع از رتبه ده جهانی در سال ۲۰۲۱ شروع می‌کنم، سنگاپور

در سال ۲۰۲۱ اکوسیستم استارتاپی سنگاپور یک جهش ۶ پله‌ای را تجربه کرده  و این اولین باریست که یک کشور آسیایی در بین ۱۰ کشور برتر این حوزه قرار می‌گیرد.ی ای

در بین کشورهای جهان سنگاپور دارای رتبه پنجم در تکنولوژی حمل و نقل و تجارت الکترونیکی و همچنین خرده‌فروشی است. در تکنولوژی آموزشی رتبه هفتم جهانی و در بیشتر از ده صنعت دیگر رتبه ۱۰ و بهتر از آن را داراست.

شهر سنگاپور هم اکنون دارای رتبه ۲۵ جهانی در بین شهرهای جهان است.

سنگاپور یک مدل برای نوآوری و الگوی یک کشور نسبتا کوچک با عملکرد بالا و ایجاد تاثیر منطقه‌ای به عنوان یک قطب باز و قدرتمند آسیایی را نشان می‌دهد. تسلط استارتاپ Grab یک مثال عالی از این است که سنگاپور چگونه به مرکز فعالیتهای آسیایی برای استارتاپهای پیشرو تبدیل شده است. اکوسیستم استارتاپی سنگاپور سیاستهای حمایتی بسیار خوبی در زمینه قوانین مالیاتی و تسهیل کارها را برای استارتاپها فراهم کرده است. شرکتهایی با هدف کمکهای مالی و ارائه وامهای تجاری در سنگاپور فعال هستند و بخش دولتی نیز به خوبی از این اکوسیستمهای استارتاپی حمایت می‌کند.

ثبات و زیرساختهای قوی در این کشور آن را به یک نقطه ورود برای توسعه در بازار آسیا تبدیل کرده است.

استارتاپهای قابل توجه سنگاپور عبارتند از:

Trax(Unicorn)

کمک به برندها و خرده‌فروشان با استفاده از فناوریهای دیجیتال برای ایجاد بهترین تجربه خرید برای مشتریانشان.

PatSnap(Unicorn)

پلت فرم هوشمند نوآورانه جهانیست که شرکتها را با IP و تحقیق و توسعه نوآورانه به یکدیگر متصل می‌کند و باعث ایجاد تصمیم‌گیریهای بهتر و ایجاد تیم‌های سازنده‌تر کمک می‌کند.

Grab(Unicorn)

این برنامه تاکسی‌ها و اتومبیلهای خصوصی را از طریق مکان‌یابی به درخواست‌کنندکان متصل می‌کند.

منبع:    startupblink.com

یک چرخش، یک نوآوری

در مورد این تصویر چی به ذهنتون میاد ؟


از کجا و چه زمانی طراحان و سازندگان این شیرهای آب تصمیم گرفتند از یک شیرآب سر به هوا رونمایی کنند.
رهگذرهایی که دوس نداشتند با دستهای آلوده آب بنوشند، به سر به هوا شدن.
این شیرهای آب دامن زدند.

 

کوبیدن و از نو ساختن محصول

در طی چند ماه گذشته چه اپلیکیشن‌هایی که به صورت روزمره با اونها کار می‌کنید در ظاهر و تجربه کاربری تغییرات اساسی داشتند؟ حستون در برخورد با این تغییرات چه بوده؟ احساس کلافگی و عدم رضایت داشتید؟ یا از تغییرات جدید راضی و خوشحال بودید؟

اگرچه ازعمر بسیاری از اپلیکیشن‌ها (و حتی وب‌سایتها) کمتر از ۵ سال میگذرد اما صاحبان بسیاری از اونها بنا به دلایلی مثل جلب رضایت بیشتر مشتری، تغییر رویکردهای بیزینس که عموما شامل گسترش حوزه فعالیت می‌شود و یا دلایل فنی و مدیریتی (سیاسی!!) دست به ایجاد تغییرات بنیادی در ظاهرکاربری آنها می‌زنند.

جدای از دلایلی که در پشت چنین تصمیماتی وجود داره، قبل از نهایی سازی این تصمیم به موارد زیر عمیقا فکر کنیم:

  • به هم ریختن عادت کاربری مشتریان و پایین آوردن حس وفاداری اونها
  • صرف هزینه‌های آموزش مجدد کاربران و تبلیغات
  • افزایش ظرفیت پشتیبانی و پاسخگویی به سوالات کاربران گیج شده
  • ایجاد اصطکاک بیشتر با ذینفعان برای راضی کردن اونها به تقبل هزینه های طراحی جدید
  • آمادگی برای تغییر متریکهای ست شده قبلی و تعریف، رصد و تحلیل متریکهای جدید

با این متن کوتاه در پی اشاره به این نکته هستم که هنگام تهیه نقشه راه محصول خود برای ماههای بعد (یا سالهای بعد) مراقب چالش هایی که در خصوص بازنگری کامل خواهید داشت، باشید. تلاش برای اجرای طرح جدید فقط نوک کوه یخ است و هزینه های پنهان بیشتری را با خودش به همراه دارد.

WeChat Miniprograms

 

Mini-Program از ابتدای سال ۲۰۱۸ توسط وی_چت معرفی شده است.

 اما Mini_Program  ها چه هستند و چه مزایای را ایجاد می‌کنند؟

برنامه‌های فوری جاسازی شده در WeChat برای ایجاد تعاملات با هدف کاهش هزینه‌هاست

مزایا:

  • سرعت لود بسیار بالاتر نسبت به یک اپلیکیشن
  • بدون نیاز به آپدیت: آخرین ورژن به صورت اتوماتیک بر روی تلفن همراه لود می‌شود.
  • قابلیت ایجاد میانبر دسکتاپ (فقط برای اندروید)
  • قابلیت بهره‌برداری به صورت آفلاین
  • قابلیت انتشار به صورت مستقیم در فضای چت
  • Deep-Linking به یک صفحه مشخص از مینی پروگرمها
  • لاگین راحت
  • یکپارچگی با سایر قابلیتهای عرضه شده در Wechat مثل کارتهای عضویت، وسایل بلوتوث و ابزارهای IoT، کوپنها و پرداخت Wechatی
  • پایگاه کدیکسان برای اندروید و IOS – نیازی به دولوپ دو اپ مستقل نیست
  • زمان بسیار کوتاه تا انتشار
  • ۲۰ تا ۵۰ درصد کاهش هزینه در دولوپ نسبت به دولوپ اپ مستقل

در تصویر آماری از عرضه و بهره‌برداری از MiniProgram ها دیده نمایش داده شده است

نگاهی نوگرا به موضوعی قدیمی

دغدغه‌ای که می‌خوام ازش صحبت کنم بعد از خوندن کتاب #تفکر_طراحی در کسب و کار از انتشارات #آریانا_قلم دست داد، نگاهی نوگرا به موضوعی قدیمی

متدها، دستورالعمل‌ها و ساختاربخشی‌های جدیدی هر روز به دامنه ادبیات موضوعی کاری ما وارد میشن و سعی می‌کنن موضوعات رو از زوایای دیگری نگاه کنند و به بیان ابعاد عنوان نشده موضوع بپردازن.

در تحلیل و طراحی سیستم و مسیر توسعه محصول، هر شرکت و یا بهتر بگم هر تیمی براساس دانش و تجربه بنیان گذارانش روالهای کاری رو ترتیب میده و متدها و ابزارهایی رو برای پیشبرد کارش انتخاب می‌کنه و خوب البته که در طی مسیر بسته به آموزه‌های جدید به اصلاحاتی اکثرا مختصر در بعضی قسمتها هم اقدام میکنه، در بیشتر تیم‌ها هم خروجی‌های یکسانی به لحاظ کیفیت دیده میشه.

این روزها هم کتابها و نوشتارهای زیاد و نوبه‌نویی منتشر میشه که نویسندگان اون سعی کردن بهترین روشهای حل مسئله رو از دید خودشون و براساس تجربیاتشون به رشته تحریر بگذراند. این موضوع باارزشی هست، اما با ارزش‌تر از اون وقتیست که ما بیاموزیم چطور در فرآیند جاری سازمانی و تیمی خودمون بتونیم از ایده‌های جدیدی که شاید بهش فکر نکردیم به درستی استفاده کنیم. بعضا با خوندن یا شنیدن یک تفکر جدید علاقمندیم به صورت احساسی دست به اصلاحات اساسی بزنیم و یا مایوسانه به کناری میگذاریمش و به مسیر قبلی برمی‌گردیم.

هیچ بهترین راهی برای اصرار وجود نداره و همیشه بهترین راه، راهیست که برای شرکت، تیم و خودتون بهینه سازیش کرده باشید.

توجه به جزئیات نقطه تمایز ما !

برای من که سالهاست در فضای توسعه محصولات نرم‌افزاری کار می‌کنم توجه به محصولات و خدمات غیرنرم‌افزاری  هم خالی از لطف نیست. امروز فرصتی دست داد و به باغ کتاب رفتم و چندساعتی در فضای کتابفروشی و لوازم التحریری به لذت دیداری و خرید گذروندم. کیف لپ تاپم سنگین بود و به شدت به شانه‌ام فشار می‌آورد و فکر نمی‌کردم با این وضع بتونم زمان زیادی رو بین قفسه‌های کتاب بگذرونم، اما در کنار در ورودی کتابفروشی کمدهای قفلداری برای قرار‌دادن وسایل همراه مشتریان گذاشته شده بود و من با لبخندی به پهنای صورت کیفم رو در یکی از کمدها گذاشتم و ساعتی رو با آسودگی به دیدن و خرید کتاب گذروندم. علاوه بر این قفسه های عریض و طویل کتابها می‌تونست گیج‌کننده باشه اگر پلاکاردهای دسته بندی موضوعی کتابها که از بالای قفسه ها با فونت بزرگ آویزان بود کمک رسانی نمی کرد. این دو مورد بخشی از ریزه‌کاریهای خوبی بود که در یک خدمت به ظاهر ساده‌ی فروش کتاب تجربه‌ی شیرینی رو برام به همراه آورد.

میخوام بگم فرقی نمی‌کنه کجا و در چه موضوعی مشغول کار هستیم، توجه به جزئیات اون چیزی هست که می‌تونه کار حتی تکراری ما رو به یک تجربه خاص برای کاربرامون تبدیل کنه.

 

خزش محدوده یا Scope creep

چقدر با مفهوم Scope creep در مدیریت پروژه آشنا هستید؟

وقتی پروژه به تدریج بزرگ و از کنترل خارج می‌شود یا به اصلاح پروژه آنقدر گسترش پیدا می‌کند که تبدیل به هیولایی غیرقابل کنترل می‌شود، به آن خزش محدوده گفته می‌شود.

خزش محدوده در مدیریت پروژه، اشاره به تغییرات، رشد مداوم یا کنترل‌نشده در محدوده پروژه، در هر نقطه از زمان شروع تا پایان پروژه دارد. خزش محدوده می‌تواند زمانی رخ دهد که دامنه یا محدوده یک پروژه به درستی تعریف و مستند نشده، یا کنترل نشده باشد و حاصل آن، افزایش مدیریت‌نشده تعهدات یا کارهای اجرایی، به میزان بیش از تعهدات اولیه پروژه می‌باشد. خزش محدوده در اغلب پروژه‌ها، گونه‌ای ریسک محسوب می‌شود.

در طی انجام یک پروژه بارها با درخواستهای متفاوتی از ذینفعان مختلف روبرو شدیم که سعی در اضافه کردن و یا تغییر بنیادی در یک یا چند حوزه از محدوده‌ی شناخته شده و تایید شده‌ی پروژه دارند. به عنوان مدیر محصول باید تصمیم بگیرید کدامیک از درخواستها را می‌پذیرید و کدامیک را رد می‌کنید؟

چه زمانی قبول یک درخواست، وضعیت پروژه رو به سمت هیولایی غیرقابل کنترل سوق میدهد؟

  • هزینه و زمان پروژه را بدون ایجاد ارزش افزوده خاصی به مشتری زیاد کند.
  • باعث افزایش ابهام و کاهش شفافیت و تمرکز در پروژه شود.
  • باعث افزایش ارزش شود، اما بتوان آن را در آینده به صورت پروژه‌ای جداگانه انجام داد.
  • انگیزه‌اش سیاسی باشد تا رفع نیاز.

به صورت مختصر راه حل مقابله با چنین درخواستهایی بررسی همه جانبه و برگزاری جلسات مبتنی بر شناخت برای توضیح مناسب نبودن درخواست هست و یا در صورت اصرار بر انجام چنین درخواستهایی، دریافت تاییدیه از ذینفعان ضمن آگاهی از عواقب پذیرش چنین درخواستی است.

تجربه شما از خیزش محدوده در پروژه هاتون چیه؟