یکی از کلیدیترین نقشهای مدیر محصول ایجاد ارتباطات مداوم با ذینفعان و تیمهای مختلفه، حالا به این سوال فکر کنید که یک فرد درونگرا میتونه در نقش مدیر محصول موفق باشه؟ این سوالیه که به عنوان یک فرد متمایل به درونگرایی از خودم پرسیدم و میدونم چالش بسیاری از مدیران (محصول) دیگه هم میتونه باشه.
در تعریف من، درونگرا کسی است که قبل از نتیجه گیری یک موقعیت را عمیقاً تجزیه و تحلیل میکنه و دوست داره قبل از بیان هر نظری، افکاری ساختارمند داشته
و اما پاسخ، واقعیت اونه که پاسخ مشخصی به این سوال نمیشه داد، چون درونگراها (مثل برونگراها) ویژگیهای خاص دیگهای دارند که میتونه اونها رو به یک مدیر موفق تبدیل کنه اگر از این ویژگیهای منحصر به فردشون به درستی بتونن استفاده کنن، البته این موضوع که فرد در کدوم نقطه از درونگرایی (به لحاظ شدت) قرار گرفته هم نکته مهمیه (تصویر رو ببینید)
خوب تجربههای من و همکارای شبیه من به این نتایج رسیده که:
اول اینکه به نقاط قوت خودتون به عنوان یک درونگرا آگاه باشید، نقاط قوتی مثل: حاضر در موقعیت ها بودن، خود شروع کننده بودن، تحلیلگر بودن، به دنبال ایجاد ارزش افزوده بودن، دیدن آنچه دیگران کمتر به آن توجه میکنند و مدیریت زمان و انرژی.
حالا چطور از این نقاط قوت در جهت مدیریت موقعیتها میشه استفاده کرد؟
- جلسات خودتون را از قبل برنامهریزی کنید
- برنامه و اهداف روزانه داشته باشید
- برای جلسات بزرگتر و در موضوعات حساستر دستور جلسه تعیین کنید
- با توجه به اینکه تمایل به صحبتهای فیالبداهه و یا غیر دقیق برای شما سخته، از ارائهها برای کمک به نشون دادن کارهای بزرگی که انجام دادید استفاده کنید
- فکرهاتون را با هم تیمیهاتون به اشتراک بذارید، این مسئله از ایجاد تلقیهای منفی نسبت به شما جلوگیری میکنه
- با توجه به علاقه شما به جزئی.گویی، با آگاهی سعی کنید حد میانه را (از کلی گویی و جزئی گویی) در نظر بگیرید
- در هنگام بیان موضوعات به دیگران به جای تمرکز بر آن چه خودتان میپسندید به اینکه شنوندهها چه چیزی میپسندد تمرکزکنید
- مهارتهای گوش دادن قطعا یکی از ابرقدرت های شماست! از اون به نفع خودتون استفاده کنید و کسی باشید که واقعاً در طول جلسات گوش میده. به غیر از آن، این مهارت کاملاً با نقش PM بودن مطابقت داره، چون شما اساساً در تمام روز به صحبتهای تیمهای مختلف، نگرانیها و نیازهای آنها گوش میدید
- از موضوع تحلیلگر و متفکر بودن به نفع خودتون به عنوان یک PM استفاده کنید، PM های کنجکاو معمولاً کسانی هستند که می تونن بیشترین ارزش را برای محصول ایجاد کنند. بنابراین، از این ویژگی برای پرسیدن سؤالاتی استفاده کنید که به طور طبیعی در ذهن شما ظاهر می شود
و در آخر اینکه، زمان آرومی رو برای خودتون در طول روز پیدا کنید، درونگراها قطعاً زمانی بهتر عمل میکنند که زمان و فضای خودشون رو برای تفکر در اختیار داشته باشن. در این زمان به کار، ایده ها و پروژه های خودتون فکر کنید. ساکت بودن برای شما بسیار مهمه چون باعث میشه ذهن شما دوباره ساختار خودش رو پیدا کنه
یک- 🤠سری برای توسعه کسب و کار
بهترین مدیران محصول با درک عمیق نیاز مشتری و فرصت های بازار، محصولاتی قابل فروش و سود ده ایجاد میکننددو- 👀چشمانی برای دیدن جزئیات
مدیران محصول میدانند بهترین تجارب کاربران حاصل ارتباط عاطفی محصول با کاربر است پس با وسواسی ویژه به جزئیات نگاه میکنند
سه- 👃بینی برای کشف فرصتها
کاربرد فعلی و نیاز آتی بازار در نگاه اول اغلب مخفی است. برای دیدن فرصتهای مخفی به حس ششم و حسی ذاتی نیاز است، مدیران محصول گوشهها را میبینند و راه پیشی از رقبا را کشف میکنند
چهار- 👄دهانی برای ایجاد ارتباط
مدیران محصولِ با نفوذ رهبری میکنند و آن هم نه با اختیارات رسمی. راه رسیدن به چنین نفوذی گفتگو و برقراری ارتباطات است
پنج- 👣پاهایی برای ایجاد تغییرات سریع
در زمانهای هستیم که تغییر تنها ثابت است و نقشههای راه محصول طولانی مدت متعلق به گذشته است. بهترین مدیران محصول از تغییر استقبال میکنند و هرگز اجازه نمیدهند که تنظیمات مکرر در اولویت و جهت، عزم آنها را متزلزل کند
شش- 🏋🏻ستون فقراتی مستحکم
مدیران محصول تکیهگاه محکم اعضاء تیم برای مواجه و پشت سر گذاشتن چالشهای پیش رویشان هستند
هفت- ❤️قلبی برای همدلی
شاید مهمترین ویژگی یک مدیر محصول احترام عمیق و پایدار به کاربر و چالشهایی است که او با آن مواجه است. بهترین مدیران محصول از کاربران خود دفاع میکنند و در تلاشند تا زندگی آنها را در ابعاد مختلف بهتر کنند
هشت- 👂🏻گوشهایی برای کنجکاوی
بهترین مدیران محصول فعالانه گوش میدهند و موضوع را به تمامی دنبال میکنند. آنها میدانند که بهترین ایدهها به صورت غیرمنتظره مطرح میشوند و مهمترین نیازهای مشتری آنهایی هستند که به طور ضمنی نشان میدهند
نه- 👏🏻دستانی برای کار در حوزههای مختلف
مدیران محصول در حوزههای مختلفی اطلاعات و دانش دارند (نه الزما استاد آن حوزه) در واقع بخشی از آنها میکل آنژ و بخشی دیگر داوینچی است