🧐 آناتومیِ مدیر محصول


یک- 🤠سری برای توسعه کسب و کار
بهترین مدیران محصول با درک عمیق نیاز مشتری و فرصت های بازار، محصولاتی قابل فروش و سود ده ایجاد می‌کنند
دو- 👀چشمانی برای دیدن جزئیات
مدیران محصول می‌دانند بهترین تجارب کاربران حاصل ارتباط عاطفی محصول با کاربر است پس با وسواسی ویژه به جزئیات نگاه می‌کنند

سه- 👃بینی برای کشف فرصت‌ها
کاربرد فعلی و نیاز آتی بازار در نگاه اول اغلب مخفی است. برای دیدن فرصت‌های مخفی به حس ششم و حسی ذاتی نیاز است، مدیران محصول گوشه‌ها را می‌بینند و راه پیشی از رقبا را کشف می‌کنند
 
چهار- 👄دهانی برای ایجاد ارتباط
مدیران محصولِ با نفوذ رهبری می‌کنند و آن هم نه با اختیارات رسمی. راه رسیدن به چنین نفوذی گفتگو و برقراری ارتباطات است
 
پنج- 👣پاهایی برای ایجاد تغییرات سریع
در زمانه‌ای هستیم که تغییر تنها ثابت است و نقشه‌های راه محصول طولانی ‌مدت متعلق به گذشته است. بهترین مدیران محصول از تغییر استقبال می‌کنند و هرگز اجازه نمی‌دهند که تنظیمات مکرر در اولویت و جهت، عزم آنها را متزلزل کند
 
شش- 🏋🏻ستون فقراتی مستحکم
مدیران محصول تکیه‌گاه محکم اعضاء تیم برای مواجه و پشت سر گذاشتن چالش‌های پیش رویشان هستند
 
هفت- ❤️قلبی برای همدلی
شاید مهمترین ویژگی یک مدیر محصول احترام عمیق و پایدار به کاربر و چالش‌هایی است که او با آن مواجه است. بهترین مدیران محصول از کاربران خود دفاع می‌کنند و در تلاشند تا زندگی آنها را در ابعاد مختلف بهتر کنند
 
هشت- 👂🏻گوش‌هایی برای کنجکاوی
بهترین مدیران محصول فعالانه گوش می‌دهند و موضوع را به تمامی دنبال می‌کنند. آنها می‌دانند که بهترین ایده‌ها به صورت غیرمنتظره مطرح می‌شوند و مهم‌ترین نیازهای مشتری آن‌هایی هستند که به طور ضمنی نشان می‌دهند

نه- 👏🏻دستانی برای کار در حوزه‌های مختلف
مدیران محصول در حوزه‌های مختلفی اطلاعات و دانش دارند (نه الزما استاد آن حوزه) در واقع بخشی از آنها میکل آنژ و بخشی دیگر داوینچی است

حداقل محصول دوست داشتنی MLP

ام-پی- وی یا حداقل محصول قابل ارائه به مشتری، به دلیل آن‌ که صرفا بر ویژگیهای اصلی محصول تمرکز می‌کند، به سرعت توسعه یافته و با هزینه کمی وارد بازار می‌شود، این تعریفی بوده که در سالهای گذشته کارکرد خوبی داشته است. اما حالا چطور؟ آیا باز هم این تعریف به همان خوبی کار می‌کند؟

این روزها توقع مشتریان از محصولات فراتر از رفع نیاز است. مشتریان به دنبال بهترین کیفیت و به دست آوردن حس خوبِ استفاده از محصولاتند.

موضوع را با یک مثال خودمانی‌تر می‌توان نشان داد، فرض کنید به منزل دوستتان رفته‌اید و از شما می‌پرسد چای میل داری؟ شما می‌گویید بله. او برای شما یک فنجان چای سیاه جوشیده می‌آورد! آیا این همان چیزی است که شما خواسته بودید؟ آیا چای نیست؟ هست. آیا گرم نیست و کافئین احتمالی شما را تامین نمی‌کند؟ می‌کند. پس مشکل کجاست؟ خوشحال نیستید و لذت نمی‌برید انتظار شما یک چای خوش‌رنگ و خوش‌بو و تازه‌دم بوده است.

چه باید کرد؟

زمانی که تصمیم گرفتید نسخه ام-وی-پی را روانه بازار کنید مطمئن شوید نیازهای کاربران را به خوبی شناخته‌اید مثلا در مورد دلپذیر بودن طراحی محصول، ایجاد حس مبتکرانه و یا سهولت و راحت تر کردن دغدغه‌های قبلی او مطمئن شوید. ایجاد حس دلپذیری در محصول آن را از سایر رقبا متمایز می‌کند و این چیزییست که در دنیای رقابتی به آن نیاز دارید.

قدم‌های تولید یک محصول دوست داشتنی چیست؟

گام ۱: بر چرایی محصول تمرکز کنید، یعنی پیش از افزودن ویژگیهای دوست داشتنی بودن باید مفید بودن و رفع کننده مشکل بودن را در مرکز توجهتان داشته باشد.

گام ۲: تیم خود را برای رسیدن به یک محصول دوست داشتنی آماده کنید، این مسیریست که همه اعضا تیم باید با عشق در آن قدم بگذارند و فلسفه آن را درک کرده و باور داشته باشند.

گام۳: چابک بمانید، ویژگی “حداقل” در ام-وی-پی و ام-ال-پی را ندیده نگیرید، هدف این است که در عین افزودن چاشنی‌های دوست داشتنی به محصول، از چابکی دور نشویم. این گام یکی از سخت‌ترین بخش هاست، چرا که مرز باریکی بین اینکه چه ویژگی را و با چه دقتی باید در محصول قرار بدهیم یا نه وجود دارد، تا هم بتوانیم هزینه‌ها را کنترل و هم زمان را مدیریت کرده باشیم.

گام ۴: حلقه‌های بازخوردی از مشتریانتان ایجاد کنید تا به سرعت نظرات و احوالات مشتریان را جمع آوری کنید و به سرعت دست به اصلاحات لازم در محصول بزنید.

حداقل محصول دوست داشتنی، حداقل نیاز مشتریان این روزهاست