یک تصمیم یک خطیِ بسیار مهم در مقابل هر مدیرِ تصمیم گیرنده برای سیاستهای نرمافزاری سازمانش وجود دارد که با درصد کمتر یا بیشتر در همه سازمانها با هر خطِ کسب و کاری هم پیش خواهد آمد و آن هم
تصمیمگیری درخصوص تهیه نرمافزار (و یا در ابعاد کوچکتر تهیه یک ماژول از یک نرمافزار) مورد نیاز سازمان، به صورت برونسپاری به پیمانکار و یا تولید در درون سازمان و یا ترکیبی از این دو است.
تصمیم مهمی که باز با درصدهای مختلف، در سرنوشت آن سازمان تاثیر کلیدی دارد و بعضا مقوله سادهای قلمداد میشود.
این موضوع استراتژیک از بررسی موضوعاتی چون، توان داخلی سازمان به لحاظ تخصصی و مالی و منابع انسانی آن هم نه الزاما در شرایط فعلی و حال و بلکه در آینده نزدیک و دور، میزان میل (بگویید سیاست یا بگویید فشار بالادستی) آن مدیر به رونمایی سریع یا میل به ماندگاری یک راهکار در سازمان، تجربیات پیشین موضوع در سازمان، نقطه اصلی تمرکز سازمان و میزان چابکی در اعمال تغییرات و در نهایت دادن امتیاز همکاری به پیمانکار برای گرفتن امتیازات آتی در نرمافزار، شفاف خواهد شد.
شاید نسبت به برخی از این گزارهها احساس منفیِ داشته باشیم، اما به هر صورت تکتک این مسائل واقعی هستند و قطعا با آنها مواجه خواهیم شد … شاید بهترین و پختهترین جملهای که برای پایان این نوشته بتوانم بگویم این است:
بهترین تصمیم، تصمیمی است که با علم و آگاهی و تحقیق و در نظر گرفتن همه آیتمهای موثر گرفته شود، نه آن چیزی که همیشه آن را تجربه کردهایم. (تاکید ویژه ویژه ویژه بر همهی آیتمها)