چقدر با مفهوم Scope creep در مدیریت پروژه آشنا هستید؟
وقتی پروژه به تدریج بزرگ و از کنترل خارج میشود یا به اصلاح پروژه آنقدر گسترش پیدا میکند که تبدیل به هیولایی غیرقابل کنترل میشود، به آن خزش محدوده گفته میشود.
خزش محدوده در مدیریت پروژه، اشاره به تغییرات، رشد مداوم یا کنترلنشده در محدوده پروژه، در هر نقطه از زمان شروع تا پایان پروژه دارد. خزش محدوده میتواند زمانی رخ دهد که دامنه یا محدوده یک پروژه به درستی تعریف و مستند نشده، یا کنترل نشده باشد و حاصل آن، افزایش مدیریتنشده تعهدات یا کارهای اجرایی، به میزان بیش از تعهدات اولیه پروژه میباشد. خزش محدوده در اغلب پروژهها، گونهای ریسک محسوب میشود.
در طی انجام یک پروژه بارها با درخواستهای متفاوتی از ذینفعان مختلف روبرو شدیم که سعی در اضافه کردن و یا تغییر بنیادی در یک یا چند حوزه از محدودهی شناخته شده و تایید شدهی پروژه دارند. به عنوان مدیر محصول باید تصمیم بگیرید کدامیک از درخواستها را میپذیرید و کدامیک را رد میکنید؟
چه زمانی قبول یک درخواست، وضعیت پروژه رو به سمت هیولایی غیرقابل کنترل سوق میدهد؟
- هزینه و زمان پروژه را بدون ایجاد ارزش افزوده خاصی به مشتری زیاد کند.
- باعث افزایش ابهام و کاهش شفافیت و تمرکز در پروژه شود.
- باعث افزایش ارزش شود، اما بتوان آن را در آینده به صورت پروژهای جداگانه انجام داد.
- انگیزهاش سیاسی باشد تا رفع نیاز.
به صورت مختصر راه حل مقابله با چنین درخواستهایی بررسی همه جانبه و برگزاری جلسات مبتنی بر شناخت برای توضیح مناسب نبودن درخواست هست و یا در صورت اصرار بر انجام چنین درخواستهایی، دریافت تاییدیه از ذینفعان ضمن آگاهی از عواقب پذیرش چنین درخواستی است.
تجربه شما از خیزش محدوده در پروژه هاتون چیه؟