به این جمله بدیهی آگاهیم که توسعه محصول جدید نیاز به خلاقیت داره… اما آیا به همون بدیهی می پذیریم که خلاق بودن، سفر در جاده های بی نشان است؟
در مسیر توسعه محصولات جدید، بیشترین تصمیمات ما برپایه حقایق شدیدا نادرست یا ناکافی گرفته میشن و نکته جالب اینکه ما می دونیم چه حقایقی رو نیاز داریم و شیوه رسیدن به اونها چطوره اما … اما وقت و پول کافی نداریم!
پس این میشه که در اولین زمان ممکن با حداقل پولِ ممکن برای عقب نموندن از رقبا در جاده های بی نشان شروع به حرکت می کنیم، ماجرا به اینجا ختم نمیشه و شاید از همه اینها بدتر میتونه زمانی باشه که بر پایه حقیقتی دانسته پا در جاده بذاریم و در میانه راه متوجه بشیم که اون موضوع دیگه حقیقت نیست!
بپذیریم خلاقیت، ریسک به همراه داره و پذیرش ریسک رو با درک شهودی و یا همون شمّ درکِ مطلب مخلوط و توشه راهمون در جاده های بی نشان توسعه محصولات جدید کنیم.