من هم مثل شما در مورد اثر هاله ای (halo effect) در حوزه روانشناسی مطالبی رو خوندم و در موردش کم و بیش فکر کردم و نمونه هاش رو هم در زندگی خودم کم ندیدم.
این اثر چی میگه … میگه که نوعی از سوگیری یا خطای شناختی وجود داره که در اون افراد ویژگیهای مشخصی از یک انسان یا هر پدیده دیگه ای را مبنایی برای قضاوت درباره کل آن قرار می دهند.
حالا چند وقتیه به این موضوع فکر می کنم که اثرهاله ای در حوزه طراحی محصولات جدید هم خودش رو به شکل واضحی نشون میده. کی؟ وقتی که با دیدن محصولِ موفقِ سایرشرکتها به خودمون بگیم اگر ما هم این محصول را تولید کنیم موفق خواهیم شد و بلافاصله دست به کار تولید بزنیم.
دیدن و آموختن از نمونه محصولات موفق حتما مفید و حتی لازمِ، اما نکته اینجاست که آیا خوب و دقیق به پیشینه تحقیقاتی، زمان و هزینه ی صرف شده برای پیش تحقیق و تولید و پس تولید، توان نیروی انسانی موجود و موردنیاز و قابل دسترس، حمایت و در یکراستا بودن مدیریت بالادستی ها و دهها موضوع دیگری که باعث شکل گیری موفقیت محصول اون شرکتها شده هم فکر کردیم؟
چقدر در سازمانهامون پیش اومده که با دیدن محصولِ جدید یکی از رقبا، بدون مکث و درنگ دست به کار تولید زدیم تا به زعم خودمون از گردونه ی رقابت عقب نیفتاده باشیم؟