یک پروژه در یک شرکت جا افتاده، قدیمی و بزرگ و یک استارتاپ تعریف میشه، هر کدوم از این دو نقاط قوت و نقاط ضعف خودشون رو دارن
نقاط قوت شرکتهایبزرگ در ابتدای راه میتونه زمان شروع، تطبیق، یادگیری و انجام رو کوتاهتر و رسیدن به موفقیت رو سریعتر کنه و اگر این اتفاق بیفته یعنی تا اینجا خوب عمل کرده اما نقاط ضعف این شرکتها میتونه اونها رو در همین نقطه خاموش کنه
استارتاپها به دلیل نقاط ضعفشون زمان شروع، تطبیق، یادگیری و پیشرفت رو در ابتدای کار کندتر سپری میکنند و براساس نقاط قوتشون به موفقیت هر چند دیرتر میرسند اما اگر به موفقیت برسند یعنی تا اینجا خوب عمل کردند
حالا از این جا به بعد مهم میشه، در مسیر موفقیت کدامیک جهشهای سریعتر، نوآورانهتر وکاراتری را خواهد داشت؟
این نمونه رو بیاریم و در نمونههای ارائه دهنده خدمات بانکی و پرداختی سال و ماههای گذشته مپ کنیم، چه استارتاپهایی که ایدههای خلاقانه و نمونههای اولیه موفقیت آمیز دادند اما جهشهای بلند رو تجربه نکردند تا جایی که شرکتهای بزرگ و کُند به اونها رسیدند و حتی با اصلاح ساختار از اونها پیشی گرفتند
برعکس چه استارتاپهایی که بعد از گذران زمان نهفتهی شکستهای ریز و درشت به موفقیتهای چشمگیر و گامهای بلندی در مسیر رسیدند و گوی موفقیت رو از خیل شرکتهای قدیمی و بزرگ ربودند
فضا برای هر دو گروه مهیاست اگر محدود به اسامی نباشیم و با استراتژی، به روز و موثر به سمت جلو حرکت کنیم
ما در این نمونه منظورمون شرکتهای بزرگی که به تعریف ایده (پروژه) یا انجام موفقیت آمیز فاز اول نرسیدند نیست … این نکته مهمیه