بازاریابی عصبی یا نورومارکتینگ (Neuromarketing)، روشی از بازاریابیست که به تحلیل رفتارمصرفکننده براساس پژوهشهای پزشکی بر روی مغز میپردازد و به بیان سادهتر نقاط حساسیت مثبت یا منفی مصرفکننده در جریان انتخاب و خرید کالا و خدمات را به صورت علمی روشن میکند
میخوام با طرح یک مثال یک موضوع رو در حوزه نورومارکتینگ باز کنم
کسانی که در حوزه اعتباردهی خرد یا وامهای آنلاین فعالیت میکنند میدونن که برای تعریف یک محصول اعتباری گزینهها و آپشنهای زیادی وجود داره که به تعریف کنندگان محصول این قابلیت رو میده تا برمبنای نیاز مشتری و بازار به تعریف محصول مناسب اقدام کنند اما یکی از چالشهای پیشروی همین نقطه قوت، چالش گیج نشدن مشتریست
فرض کنید چندین محصول اعتباری پیش روی شما قرار داده میشد و هر محصول در تعداد اقساط، درصد سود ماهانه اقساط، درصد جریمه بر مبنای تعداد روز تاخیر، تخفیفات و جوایز خوش حسابی، فروشگاههای طرف قرارداد هر محصول، تعداد دفعات استفاده از محصول، میزان نمره اعتباری برای هر محصول و مبلغ اعتبار تفاوت داشتند، شما مجبور خواهید بود در بین گزینههای زیاد پیش روتون وقت زیادی رو برای تحلیل و بررسی و مقایسه هر کدوم صرف کنید تا به انتخاب برسید، در تحلیلی بر مبنای نورومارکتینگ ثابت شده وقتی گزینههای تصمیمگیری مشتری از ۶ مورد بیشتر بشه، مشتری دچار سردرگمی در خرید شده و احتمالا قید خرید را خواهد زد
بنابراین گذاشتن محصولاتی با ویژگیهای بعضا پیچیده در یک رده کالایی و خدماتی با هدف ارائه آپشنهای متفاوت نه تنها نتایج مثبتی به همراه نخواهد داشت که نتیجه عکس هم خواهد داد
اگر بنا به ویژگیهای محصولمون مجبور به ارائه چندین محصول مشابه هستیم، قابلیت مقایسه ویژگیهای محصولات با هم، ارائه جداول مقایسهای از ویژگیها و یا کمک براساس تهیه ویزاردهای انتخاب ویژگیهای مناسب هر محصول برای مشتری میتونیم از اثرات منفی تنوع محصولاتمون کم کنیم
و این فقط یک مثال مختصر بود، یافتهها در این حوزه زیاده