نگاهی نوگرا به موضوعی قدیمی

دغدغه‌ای که می‌خوام ازش صحبت کنم بعد از خوندن کتاب #تفکر_طراحی در کسب و کار از انتشارات #آریانا_قلم دست داد، نگاهی نوگرا به موضوعی قدیمی

متدها، دستورالعمل‌ها و ساختاربخشی‌های جدیدی هر روز به دامنه ادبیات موضوعی کاری ما وارد میشن و سعی می‌کنن موضوعات رو از زوایای دیگری نگاه کنند و به بیان ابعاد عنوان نشده موضوع بپردازن.

در تحلیل و طراحی سیستم و مسیر توسعه محصول، هر شرکت و یا بهتر بگم هر تیمی براساس دانش و تجربه بنیان گذارانش روالهای کاری رو ترتیب میده و متدها و ابزارهایی رو برای پیشبرد کارش انتخاب می‌کنه و خوب البته که در طی مسیر بسته به آموزه‌های جدید به اصلاحاتی اکثرا مختصر در بعضی قسمتها هم اقدام میکنه، در بیشتر تیم‌ها هم خروجی‌های یکسانی به لحاظ کیفیت دیده میشه.

این روزها هم کتابها و نوشتارهای زیاد و نوبه‌نویی منتشر میشه که نویسندگان اون سعی کردن بهترین روشهای حل مسئله رو از دید خودشون و براساس تجربیاتشون به رشته تحریر بگذراند. این موضوع باارزشی هست، اما با ارزش‌تر از اون وقتیست که ما بیاموزیم چطور در فرآیند جاری سازمانی و تیمی خودمون بتونیم از ایده‌های جدیدی که شاید بهش فکر نکردیم به درستی استفاده کنیم. بعضا با خوندن یا شنیدن یک تفکر جدید علاقمندیم به صورت احساسی دست به اصلاحات اساسی بزنیم و یا مایوسانه به کناری میگذاریمش و به مسیر قبلی برمی‌گردیم.

هیچ بهترین راهی برای اصرار وجود نداره و همیشه بهترین راه، راهیست که برای شرکت، تیم و خودتون بهینه سازیش کرده باشید.

توجه به جزئیات نقطه تمایز ما !

برای من که سالهاست در فضای توسعه محصولات نرم‌افزاری کار می‌کنم توجه به محصولات و خدمات غیرنرم‌افزاری  هم خالی از لطف نیست. امروز فرصتی دست داد و به باغ کتاب رفتم و چندساعتی در فضای کتابفروشی و لوازم التحریری به لذت دیداری و خرید گذروندم. کیف لپ تاپم سنگین بود و به شدت به شانه‌ام فشار می‌آورد و فکر نمی‌کردم با این وضع بتونم زمان زیادی رو بین قفسه‌های کتاب بگذرونم، اما در کنار در ورودی کتابفروشی کمدهای قفلداری برای قرار‌دادن وسایل همراه مشتریان گذاشته شده بود و من با لبخندی به پهنای صورت کیفم رو در یکی از کمدها گذاشتم و ساعتی رو با آسودگی به دیدن و خرید کتاب گذروندم. علاوه بر این قفسه های عریض و طویل کتابها می‌تونست گیج‌کننده باشه اگر پلاکاردهای دسته بندی موضوعی کتابها که از بالای قفسه ها با فونت بزرگ آویزان بود کمک رسانی نمی کرد. این دو مورد بخشی از ریزه‌کاریهای خوبی بود که در یک خدمت به ظاهر ساده‌ی فروش کتاب تجربه‌ی شیرینی رو برام به همراه آورد.

میخوام بگم فرقی نمی‌کنه کجا و در چه موضوعی مشغول کار هستیم، توجه به جزئیات اون چیزی هست که می‌تونه کار حتی تکراری ما رو به یک تجربه خاص برای کاربرامون تبدیل کنه.

 

خزش محدوده یا Scope creep

چقدر با مفهوم Scope creep در مدیریت پروژه آشنا هستید؟

وقتی پروژه به تدریج بزرگ و از کنترل خارج می‌شود یا به اصلاح پروژه آنقدر گسترش پیدا می‌کند که تبدیل به هیولایی غیرقابل کنترل می‌شود، به آن خزش محدوده گفته می‌شود.

خزش محدوده در مدیریت پروژه، اشاره به تغییرات، رشد مداوم یا کنترل‌نشده در محدوده پروژه، در هر نقطه از زمان شروع تا پایان پروژه دارد. خزش محدوده می‌تواند زمانی رخ دهد که دامنه یا محدوده یک پروژه به درستی تعریف و مستند نشده، یا کنترل نشده باشد و حاصل آن، افزایش مدیریت‌نشده تعهدات یا کارهای اجرایی، به میزان بیش از تعهدات اولیه پروژه می‌باشد. خزش محدوده در اغلب پروژه‌ها، گونه‌ای ریسک محسوب می‌شود.

در طی انجام یک پروژه بارها با درخواستهای متفاوتی از ذینفعان مختلف روبرو شدیم که سعی در اضافه کردن و یا تغییر بنیادی در یک یا چند حوزه از محدوده‌ی شناخته شده و تایید شده‌ی پروژه دارند. به عنوان مدیر محصول باید تصمیم بگیرید کدامیک از درخواستها را می‌پذیرید و کدامیک را رد می‌کنید؟

چه زمانی قبول یک درخواست، وضعیت پروژه رو به سمت هیولایی غیرقابل کنترل سوق میدهد؟

  • هزینه و زمان پروژه را بدون ایجاد ارزش افزوده خاصی به مشتری زیاد کند.
  • باعث افزایش ابهام و کاهش شفافیت و تمرکز در پروژه شود.
  • باعث افزایش ارزش شود، اما بتوان آن را در آینده به صورت پروژه‌ای جداگانه انجام داد.
  • انگیزه‌اش سیاسی باشد تا رفع نیاز.

به صورت مختصر راه حل مقابله با چنین درخواستهایی بررسی همه جانبه و برگزاری جلسات مبتنی بر شناخت برای توضیح مناسب نبودن درخواست هست و یا در صورت اصرار بر انجام چنین درخواستهایی، دریافت تاییدیه از ذینفعان ضمن آگاهی از عواقب پذیرش چنین درخواستی است.

تجربه شما از خیزش محدوده در پروژه هاتون چیه؟